در راه حسین

ساخت وبلاگ

 

أ. تأثير واقعي و تأثير تخيّلي
معجزه، حقيقتي است كه تأثير حقيقي دارد و با آن مي‏توان چوبي را واقعاً مار يا اژدها نمود و يا سنگي را منشقّ كرد و چشمه‏هايي جوشان از درون آن جاري ساخت، مريضي بي‏درمان را شفا داد و مرده‏اي بي‏جان را به اذن خداوند زنده كرد.
امّا سحر، تصرّف در قوّه‏خيال مي‏كند و اثرش، خيالي و تخيّلي است. يعني گرچه سحر اثر واقعي بر انسانها مي‏گذارد ولي اين اثر واقعي به صورت مستقيم نيست و دليلي بر وقوع آن نداريم بلكه كانال اين اثر، قوه تخيل انسانهاست؛ در حالي كه معجزه به طور مستقيم در عالم واقع و در انسان و غيرانسان اثر واقعي مي‏گذارد بدون آنكه نيازي به تأثير در قوه خيال داشته باشد. ساحران با كارهايي در خيال بيننده اثر مي‏گذارند و ناظر سحر اگر انسان ضعيفي باشد. بازار ساحران بسيار گرم است و اگر انساني قوي باشد، خيال او به آساني در اختيار سحر ساحران قرار نمي‏گيرد، از اين‏رو سر و كار ساحران هميشه با خردسالان يا افراد ساده‏لوح است.
ساحر، در خيال بيننده اثر مي‏گذارد و آنگاه خيال بيننده در خود او اثر مي‏گذارد و احساس و رفتار خاصي در او ايجاد مي‏كند و هر چه اين خيالِ تلقين شده قويتر باشد، اثرش بر روي فرد بيننده قويتر است.
انسان از آنجا كه «فاعل بالاراده» است و كارهايش را با اراده انجام مي‏دهد، اراده‏اش بر علم او متّكي است و به مقتضاي علمش اراده مي‏كند و در اين حال فرقي نمي‏كند كه علم او مطابق با واقع و حقيقي باشد يا اينكه تخيّلي و خلاف واقع باشد؛ در هر صورت بر اساس آن علم، عمل مي‏كند. اگر مار و عقربي از كنار شخصي كه تا كنون آنها را نديده و نشناخته است بگذرد، چنين شخصي هيچ‏گاه
نمي‏ هراسد و فرار نمي‏كند. انسان وقتي مي‏ترسد كه چيزي را خطرناك بداند و بر اين اساس، اگر ريسماني را ببيند و خيال كند كه مار است از آن مي‏ترسد و فرار مي‏كند، در حالي كه در واقع ماري وجود ندارد.
گاهي انسان در شب تاريك، نخست توهّم مي‏كند كه آن شبحي كه از دور ديده مي‏شود، درخت است و بعد خيال مي‏كند كه حيوان است و بعد از مدّتي خيال مي‏كند كه غول و ديو است. اين خيال او تقويت مي‏شود و سپس به صورت علم جزمي برايش درمي‏آيد و چون او در محدوده ذهن و خيال خود يك ديوي ساخته است به طور طبيعي از آن وحشت مي‏كند. چنين شخصي در واقع از خود فرار مي‏كند، نه از موجودي واقعي و بيرون از خود.
عصاي موسي(عليه‏السلام) و سحر ساحران
موساي كليم(عليه السلام) مي‏ديد كه ساحران مقداري چوب و طناب آورده‏اند كه در حقيقت مار نيستند امّا كاري مي‏كنند كه بينندگان آنها را به صورت مار ببينند و ترس حضرت كليم(عليه السلام) هم آن بود كه مبادا مردم كه آن چوب و طنابها را مار مي‏بينند، تفاوتي بين آنها و اژدهاي واقعي او نبينند، و ندانند كدام معجزه است و كدام سحر؛ زيرا ساحران چشم مردم را به وسيله تلقين سحر مي‏كردند: ﴿وسحروا أعين النّاس﴾ و در اثر اين تلقين، خوف واقعي نيز ايجاد شد كه فرمود: ﴿واسْترهبوهُم)
خداي سبحان به موسي فرمود در چنين وضعيّتي كه دين در خطر است، من‏معجزه را علني‏تر مي‏كنم؛ تو عصا را بيانداز؛ وقتي كه عصا را انداخت، تماشاگران ديدند كه تنها يك مار است و تعدادي چوب و طناب كه در ميدان مبارزه افتاده ‏اند.
معجزه موساي كليم(عليه‏السلام)، چوبها و طنابها را نبلعيد، بلكه سحر ساحران را بلعيد و چوبها و طنابها به صورت واقعي خود ديده مي‏شدند، لذا فرمود: ﴿تلْقف ما صَنَعوا إنما صنعوا كيد ساحرٍ) 1 يعني آنچه را كه ساحران ساختند، كه همان كيد بود، مي‏بلعد و ساخته ساحران همان سحرشان بود كه باطل شد، نه عصاها و طنابها گرچه ممكن است مستفاد از برخي نقلها اين باشد كه معجزه موساي كليم(عصا) خود چوب و ريسمان ساحران را بلعيد.
درباره گوساله سامري هم قرآن كريم مي‏فرمايد: ﴿فأخْرج لهم عِجلاً جَسداً له خُوار) 2 سامري، مجسّمه گوساله‏اي را ساخت و با حيله و ترفندي آن را به صدا درآورد ولي مردم نادان خيال مي‏كردند كه ساخته سامري، گوساله واقعي است.آمدن واژه ﴿جسداً﴾ در آيه، براي بيان اين نكته است كه گوساله سامري، واقعي نبود، بلكه جسد و مجسّمه گوساله بود.
قرآن كريم درباره معجزه عيساي مسيح و ساختن پرنده و مرغ، چنين تعبيري ندارد بلكه مي‏فرمايد: ﴿وإذ تخْلق من الطين كهيئة الطيْر بإذْني فتَنفخ فيها فتكون طيراً بإذني) 3 آن حضرت نخست، از گل شبيه مرغ را ساخت، ولي پس از آنكه در آن دميد مرغ واقعي شد، نه جَسَد مرغ.
كلمه «نفخ» به اين معنا نيست كه انسان چيزي را بدمد و اين باد روح آن چيز شود. «نفخ روح» همان افاضه هستي است و همان طور كه ذات اقدس اله درباره انسان «نفخ روح» كرد و به او هستي داد ﴿إني خالق بشراً من صلصالٍ من حماءٍ مسنون٭ فإذا سوّيته ونفخت فيه من روحي فَقَعوا له ساجدين) 4 عيساي
مسيح(عليه‏السلام) نيز درباره آن مرغ و پرنده، به اذن خداوند افاضه هستي كرد. اين پرنده، پرنده‏اي واقعي بود، هم درونش و هم ظاهرش. دستگاه مغز و قلب و گوارش او همگي واقعي بود و اين لوازم دروني پرنده را آن حضرت يا در هنگام ساختن هيئت ساخت، و يا اينكه با دميدن بر آن، باطنش را نيز درست كرد. عيساي مسيح(عليه السلام) در اين هنگام مظهر خالقيّت خداوند بود و به اذن خداوند، خلق فرمود.
ب. شهودي‏بودن معجزه، حصولي‏بودن سِحر
براي شناخت موجودات طبيعي و مادّي، راه فكري و حصولي وجود دارد؛ يعني هر كسي مي‏تواند بررسي علمي خود را بر روي اشيا و موجودات اين جهان متمركز نمايد و با فكر و دانش، هر يك از آنان را بشناسد و حتّي مي‏تواند پس از چندي، مشابه آن را بسازد. اصولاً بشر، صنعت را در مكتب خداي سبحان آموزش ديده و هنوز هم مي‏آموزد. هر چه را كه بشر در طبيعت شناخته، به دنبال اختراع مشابه آن، در صنعت رفته است و همه اختراعاتش مشابه‏سازي از طبيعت است و اگر چيزي‏درطبيعت خداوند سابقه نداشته باشد، صنعت نيز در پي او نرفته و نمي‏تواند برود.
معجزه به دليل ارتباط و اتّكاي روح قدسي به غيب و ماوراي طبيعت، راه فكري و حصولي ندارد و بشر نمي‏تواند با درس و بحث و فكر و انديشه بدون قداست روح، صاحب اعجاز شود. اعجاز مانند «سحر» و «علوم غريبه» نيست كه كسي درس بخواند و تلاش كند و فنون آن را ياد بگيرد و بر آن توانا گردد. سحر و جادو و طلسم و شعبده و... كه جزء علوم غريبه هستند، همگي قابل يادگيري و تعليم و تعلّم فكري‏اند و كسي كه استعداد اين رشته‏ها را داشته باشد، مي‏تواند آنها را از استاد فن، ياد گيرد و به همين جهت درباره اين فنون و كيفيّت حصول آنها
كتابهايي نوشته شده است، و حكم فقهي عمل به آن نيز حرمت است، و اگر تعلّم چنان دانشي مقدور كسي نبود، حرمت فراگيري آن هم موردي نداشت، زيرا محال، تحت تكليف قرار نمي‏گيرد. البته تعليم و تعلّم سحر از حيث علمي حرام نيست بلكه عمل به سحر حرام است از اين رو گاهي ياد گرفتن آن واجب كفايي مي‏شود؛ مثلاً وقتي شخصي مدعي سمتي در اسلام شد و خواست با سحر آن را مدلل كند بر مسلمانان واجب است سحر را فرا گيرند و سحر وي را دفع و ابطال كنند.
تنها راه رسيدن به معجزه همان تهذيب نفس و قدرت و قداست و عظمت روح، و ارتباط آن با ماوراي طبيعت و قدرت خداوندي است كه در اين صورت به اذن خداوند، مظهر اسماي حسناي او مي‏شود و هر چه را كه خداوند بخواهد، به دست او در جهان طبيعت انجام مي‏دهد؛ از نفخ روح و ايجاد حيات گرفته تا تسبيح سنگريزه و.... در بحثهاي گذشته نيز اشاره شد كه علل خفيّه اعجاز، عللي طبيعي نيستند تا كسي بتواند با فكر و انديشه و با پيشرفت و گسترش اختراعات و اكتشافات از آنها با خبر شود. مسئله نبوّت و اعجاز با نبوغ و فنون و هنر و اختراع تفاوت جوهري و اساسي دارد؛ زيرا يكي از آن دو مربوط به غيب است و ديگري مربوط به طبيعت، و يكي در حوزه علم شهودي است و ديگري در دايره علم حصولي و فكري.
كساني كه با نگرش مادّي با اعجاز قرآن و ديگر معجزات انبيا برخورد مي‏كنند، در اشتباهند؛ زيرا چنين افرادي كه حيرت زده و شيفته پيشرفت صنايع و علوم شده‏اند، سعي مي‏كنند اگر علمي در بُعد ويژه‏اي پيشرفت كرد، آيات الهي و غيبي را بر يافته‏هاي آن علم تطبيق دهند و يا معجزات را با مباني آن علم تبيين كنند، در صورتي كه بسياري از مبادي علوم تجربي بر «فرضيّه» متّكي است و پايگاه ثابتي ندارد و لازمه حمل و تطبيق آيات و معجزات بر چنين علومي اين است كه آنها نيز معاذالله دستخوش حوادث و تغييرات گردند. البتّه امري را كه بر قضاياي قطعي و بديهي تكيه دارد، به عنوان نظر و احتمال مي‏توان به قرآن نسبت داد و يا معجزه‏اي را با آن تفسير نمود. (تفسیر موضوعی قران ج1 ص113
 
 
در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 284 تاريخ : چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت: 18:33

اول انسان چراغ سبزی نشان می دهد و بعد شیطان وارد می شود و تخم گذاری می کند و جوجه هایش در دامن قلب و فکر همین انسان رشدکرده و از طریق اعضای بدن خارج می شوند. چشم شیطانی می شود یعنی کار شیطانی می کند همه چیز را شیطانی می بیند. گوش و زبان و دست وپا همینطور...

  • پس با اختیار  واجازه ما فعالیت را شروع می کند
  • از اعضای بدن ما برای خودش و بر ضد خودمان استفاده می کند
  • او سلطه مطلق بر ما ندارد
  • او ما را دعوت به کارهای مطلوب خودش می کند و این انسان است که با سوء اختیار جواب دعوتش را می دهد
  • پس در قیامت خود مان را ملامت کنیم نه کس دیگری را
در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 240 تاريخ : يکشنبه 25 آبان 1393 ساعت: 10:28

مجبور شدند انگشتای یخ زده اش رو قطع کنند. سرباز یکه در منطقه کوهستانی کردستان به دلیل نرسیدن نیروی کمکی و جایگزین, سه شبانه روز در منطقه عملیات جنگ تحمیلی گرمی حفظ دین و میهن سرما را از یادش برده بود. درود بر تو ای مرز پر گهر که چنین گوهر هایی در خود نهان داری این چنین فداکار. سلام بر شهیدان عزیز و جانبازان فداکار

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 246 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 12:04

پرسش:   آيا شغل آرايشگرى جايز است؟
در حرفه آرايشگري وارد هستم. با اين كه نيازمندم، چون شنيدم درآمد آن حرام است، دست از كار كشيده‏ام. با اين كه نيتم آرايش بانوان براي همسرانشان است اما مي‏دانم تعدادي از آن‏ها به خصوص عروس خانم‏ها خود را از نامحرم نمي‏پوشانند. حالا تكليف من چيست؟


پاسخ:   آرايشگرى مباح است، امّا بايد مواظب بود كه منجر به فساد و انجام اعمال خلاف اخلاق ( مثل دروغ ) يا تعاون و کمک بر ظلم و فساد(کمک به پوشیده شدن عیب ظاهری برای ازدواج) و وسيله عيّاشى نشود. به شرط رعايت موازين واصول شرعى; درآمد بدست آمده از اين شغل، حلال است.

متفکربرای عروس خانم ها:آرايش و پوشيدن لباس‏هاي نازک بدن نما براي عروس اگر بتواند خود را از ديد و نظر افراد نامحرم حفظ كند، اشكال ندارد؛ ولي در جاهايي كه افراد نامحرم رفت و آمد مي‏كنند و او در ديدگاه آنها قرار مي‏گيرد، واجب است كه از پوشش كافي استفاده كند و تمام بدن خود و حتي زينت و آرايش صورت را از مردان نامحرم بپوشاند.
 

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 229 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 10:51

پرسش:
خداوند متعال ميل زيبايي را در انسان ها به ويژه بانوان قرارداده است ; پس چرا مي گويند زنان نبايد در جامعه آرايش كنند؟ چگونه مي توان اين ميل را ارضا نمود و يا چرا اين ميل در وجود ما قرار دارد؟
پاسخ:
خداوند متعال , تنها ميل به زيبايي و زيبا شدن و جلوه و ناز كردن رادر انسان قرار نداد, بلكه ميل هاي ديگري را نيز در انسان قرار داد. او ميل دارد تمام مال ها از آن او باشد و زيباترين مكان دنيا متعلق به او باشد و زيباترين همسر راداشته باشد. از اين اميال , انسان سير نمي شود, بلكه در هر وادي حرص و ولوع است است : (1)
افراط و تفريط در اين اميال , آثار بد فردي و اجتماعي دارد و احياناً ميل انسان ها در بسياري از مواقع به تنازع و درگيري كشيده مي شود, مثلاً مردي زن زيبايي را مي خواهد و مرد يا مردهاي ديگري نيز به دنبال اويند و در نتيجه درگيري مي شود; همين طور در املاك . اگر همهء مردم بخواهند اميال خود را اِعمال كنند, به درگيري منجرّ مي شود; از آن رو كه زن مظهر جمال خدا است و مرد, مظهر جمال دوستي خدا است . .
دو تفكر در اين زمينه بر جوامع بشري حاكم است ; تفكر غربي , مبني بر اين كه شخصيت زن در اين است كه به خانه و خانواده پشت كند و به كار روي آورد وشخصيت او, به برق طلاي او است و اين كه كاري به طفل معصوم و شوهر و خانه نداشته باشد, بلكه دنبال بيرون رفتن از منزل باشد و شخصيت خود را در تجمل گرايي و زينت آرايي ببيند. به عبارت ديگر: اصالت را به زن ندهند, بلكه اصالت رابراي طلا و فرش و مبل و... بدانند. تفكر ديگر اين است كه شخصيت زن در جلوه گريِ بيرون از خانه نيست , بلكه شخصيت و جلوه گري او بر اساس تشكيل خانواده و نگه داري بنيان هاي محكم خانواده و شوهر داري است . چون اگر جلوه گري وزيبايي خواهي او كنترل نشود و در مسير درست استفاده نشود و از خانه و شوهر, به ديگران و جامعه بروز دهد, مفاسدي خواهد داشت و زن از اصالت آفرينش خودخارج خواهد شد.
يكي از اشتباهات بزرگي كه دنياي غرب انجام داد, اين است كه چون
مي خواست از زن , مرد مصنوعي بسازد, خرافات دوران جاهليتِ كهن , شكل مدرن و علمي به خود گرفت . كساني از حقوق زن حمايت كردند كه شهوت ران بودند ومي خواستند عفاف و شخصيت و ارزش زن را از بين ببرند. آنان از زنان دركارخانه ها به عنوان كاركنان خوب و كم توقّع , استفادهء نامشروع مي كردند. ويل دورانت مي گويد: در مجلس عوام انگلستان , صاحبان كارخانه ها بودند كه دم ازحقوق زنان مي زدند; يعني وجود زن , ارزش و شخصيت زن , وسيلهء سودجويي ومنفعت طلبي و كام جويي يك عده صاحبان پول شد. زنان را از خانه بيرون كشاندندو گفتند: اينان مانند مردان , سركش نيستند. اين ها كارگران خوب و آرام و كم سر وصدايي هستند و از طرفي از زيبايي آنان به طور مفت و مجاني كام جويي مي كردند.
در نتيجه مفاسد فراواني از قبيل بي بند و باري و بي عفتي و برهنگي و بچه هاي بي سرپرست و دردهاي فراوان اخلاقي و رواني و سرخوردگي شوهران از زنان بي بند و بار پيش آمد. بي رغبتي آنان به زنان خود و جدايي و دل بستن به زنان ديگر,از آثار بد و منفي غرب گرايي است كه متأسفانه در كشورهاي اسلامي رواج پيدامي كند, در حالي كه قرآن دواي دردهاي بشر را, پاكي و عفاف زنان مي داند:
آيات خدا اين است كه براي شما از جنس خودتان , همسراني خلق كرد تا با آنان انس بگيريد و بين شما مودّت و دوستي و رحمت قرار داد>.
بنابراين جمال و زيبايي و تجمل زن بايد در زندگي زناشوئي مصرف شود.(2)

(پـاورقي 1.معارج (70 آيهء 19
(پـاورقي 2.با استفاده از منزلت زن , ص 168      منبع اینترنتی: واحد پاسخگویی دفتر تبلبغات اسلامی

 

 

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 221 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 9:04

1- امام را کامل  وعمیق می شناختند یعنی می دانستند باید تسلیم محض او باشند و از دستورات او اطاعت کنند

در واقع معرفتي كه مورد تأكيد ائمه عليهم‌‌السّلام واقع شده، معرفتي سطحي نيست كه عامه‌ي مردم به آن آشنا هستند و تنها به نام و نسب امام ختم مي‌شود. بلكه مقصود معرفت خاصی است كه از لوازم ايمان است. امام باقر عليه‌السّلام در اين مورد فرموده‌اند:" لا يكون العبد مؤمناً حتي يعرف الله و رسوله و الائمة كلهم و امام زمانه و يرد اليه و يسلّم ل بنده ايمان نخواهد آورد مگر آن‌كه معرفت خدا و رسول او و همه امامان و معرفت امام زمان خود را داشته باشد و به آن حضرت رجوع كند و تسليم ايشان باشد.

یعنی کسیکه ایمانش کامل است  معرفت عمیق نسبت به امام خویش پیدا میکند ولذا کسیکه امام زمان خود را نشناسد(نداند چه وظیفه ای در قبال او دارد و او چه حقی بر ما دارد) و با این حال بمیرد مرگش مرگ جاهلیت است امام صادق(ع) در جواب سؤال از چگونگی از معنای جاهلیت فرمودند: منظور از آن جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است.

نشناختن امام زمان خود به  معنی عدم ارتباط با امام است و عدم ارتباط با امام یعنی قطع پیوند هدایت با خداوند و این همان مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهی است

پس چنان معرفت و شناختی از امام زمان(عج) باید حاصل شود که ما را از مرگ  جاهلیت نجات بخشد و بنابر روایات رسیده از ائمه اطهار(ع) بدون تردید مقصود  از معرفتی (شناختی) که امامان(ع) ما را به تحصیل آن امر فرموده‌اند شناخت  آن حضرت چنان‌که هست می‌باشد، به گونه‌ای که سبب سالم ماندن از شبهه‌های  ملحدان گردد و مایه نجات از گمراه ساختن گمراه‌کنندگان شود.
در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 196 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 7:56

چرا امام حسین(علیه السلام) فرمود من یارانی بهتر از شما ندارم مگر ایشان چه ویژگی داشتند. ایا امام زمان ماهم یارانی اینگونه ای دارند؟ ما چگونه می توانیم بهترین یار او باشیم؟

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 261 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 7:35